منوی بالا را از قسمت نمایش -> فهرست انتخاب کنید

فریم چهارم

درباره ی مجموعه ی بعد از واقعه

مجموعه ی بعد از واقعه یک روایت تاریخی نیست، بلکه یک روایت فراتاریخی است. برای اینکه می خواهد مخاطبش را همراه خود کند و واقعه را در حال به نظاره بنشیند، چون گذشته و حال در هم تنیده شده و متاثر از هم است.

این مجموعه با سبکی کاملن نو که توسط غلامرضا حیدرپناه ابداع شده، عکاسی شده است و تمام مراحل ثبت اثر در موقع عکاسی به وقوع پیوسته است . این مجموعه با رویکردی انتزاعی و اکسپریمنتال به واقعه ی تعزیه روز عاشورا پرداخته، بطوریکه بعضی از المان های معمول در تعزیه و واقعه ی عاشورا به شکلی دیگر و در معنایی متفاوت از آنچه تا بحال می شنیدیم و می دیدیم، به تصویر کشیده شده است؛ این همان آشنایی زدایی است در هنر . آشنایی زدایی در این مجموعه به گونه ای است که شاید المانهای رنگی به گونه ای که تابحال در شناخت نمادین تعزیه بوده، جایگاهی ندارد و همچنین نمادهای انسانی و حیوانی به گونه ای دیگر تعریف شده است. مثلن نمود بیشتر حیوان در بسیاری از نماهای این مجموعه، گویای این امر است که انسان شاید در این واقعه جور دیگر باید تعریف شود و خردورزی انسان در مقابل بی خردی حیوان به مقایسه گذاشته می شود . رنگ ها در مقابل هم نمی ایستند و سر نزاع ندارند، بلکه در هم رخنه می کنند و روایتی دو سویه از خود باقی می گذارند. در اینجاست که باید به این مجموعه، به خاطر سبکی کاملن ابداعی در حین عکاسی که توسط شخص عکاس ابداع شده است، جور دیگر نگاه کرد .

مجموعه ی بعد از واقعه به لحاظ استفاده از تکنیک و سبک ابداعی که نتیجه ی خردورزی شخص عکاس است، در مرتبه ای بالاتر از یک اثر هنری با رویکرد زیباشناختی قرار می گیرد، و آن هنر والا می باشد.

“والا به معنای چیزی است که از طریق ضدّیتش با علاقه‌ی حسی، بی‌واسطه خوشایند است و احساس والا مبتنی بر صیانت نفس و برانگیزنده حس مطبوع است. کانت در تعریف آن می‌گوید: « والا، عینی از طبیعت است که تصورش ذهن را وادار می‌کند دسترس‌ناپذیری طبیعت را به مثابه نمایش ایده‌ها تعقل کند»؛ اما زیبایی، حکم و داوری، نه حکم شناختی و منطقی درباره‌ی یک تصور است که قوه متخیل در بازی آزاد خود با فاهمه شاید متحد با فاهمه نسبت به یک پدیده ارائه می‌دهد. زیبا به چیزی گفته می‌شود که صرفاً خوشایند و مورد رضایت فرد واقع شود، نه این‌که آن پدیده مورد علاقه فرد باشد.” ۱

مجموعه ی بعد از واقعه در بخش هنر والا می تواند جای گیرد، زیرا اگر بتوان یک عکس را با مؤلفه های فلسفی و عقلی تحلیل کرد، دیگر از زیر عنوان زیباشناختی صرف بیرون می آید و دیگر به آن فقط به عنوان یک اثر زیبا نمی توان نگاه کرد، چون آن دیگر یک هنر والاست . ” ذهن به هنگام تصور والا در طبیعت، خود را در جنبش احساس می‌کند، اما به هنگام حکم زیباشناختی درباره‌ی زیبا در حال نظاره آرام است. به تعبیر کانت، زیبا ما را آماده می‌کند تا چیزی، حتی خود طبیعت را بدون علاقه خاصی دوست بداریم و والا ما را آماده می‌سازد که به چیزی، حتی بر خلاف علاقه ی حسی خود ارج نهیم. “۲

درباره ی مجموعه ی بعد از واقعه به این خاطر اصطلاح هنر والا را می توان بکار برد، که چون تاثیر گذاری عکس های این مجموعه نه به خاطر زیبایی بصری است، بلکه آنچه این عکسها را به چشم مخاطب می نشاند، زیبایی ای است که توسط ذهنِ کاوشگرِِ مخاطب تیزبین بوجود آمده است و به عقیده ی کانت، هنری والاست که در انتخاب آن به عنوان برتر، هیچ یک از احساسات انسانی همچون ترس، هیجانات عاطفی و عوامل روانی دخیل نباشد، و تنها عامل سنجش آن، قوه ی حاکمه ی طبیعت انسانی است که پرورش یافته است . ” به همین جهت وی می‌گوید: حکم به والایی، امری قراردادی و یا صرفن وابسته به پرورش نیست. در واقع، حکم به والایی شبیه به سخن گفتن در انسان است؛ زیرا سخن گفتن در طبیعت انسان به صورت فطری به ودیعه گذارده شده است، اما برای فعلیت یافتن آن نیازمند آموزش در دوران کودکی هستیم. ” ۳

پس نامیدن هنری به عنوان هنر والا، نشانگر وجود فطرت انسانی است و اگر انسانی همانطور که در مقابل امری زیبا بی تفاوت است، در مقابل امری والا هم بی تفاوت باشد، ما فقط می توانیم بگوییم که او هیچ احساسی ندارد و کسی که احساس ندارد، توانِ درک هنررا ندارد، چه آن هنر زیبا باشد و چه والا …

پانوشت

۱/۲/۳  ایمانوئل کانت، نقد قوه حکم، عبدالکریم رشیدیان، چاپ سوم، نشر نی، تهران، س ۱۳۸۱

[foogall ery id=”3289″]

درباره نویسنده

مطالب مرتبط