عکاسی شاید بهترین زبان برای ارتباط با دنیای ناهمگون اطراف ما باشد. از آنجایی که عکاسی با دنیای تصویر سروکار دارد،و تصویر در دید همه ی آدمیان جهان با یک مضمون، البته با رویکرد ذهن متفاوت آدمی به سرانجام می رسد و درک می شود، باز عکاسی می تواند زبان مشترک آدمهای این گیتی باشد.
از دید من عکاسی شاید فراتر از تعاریف و توصیف های بالا باشد. سبکی که من عکاسی را با آن انجام می دهم و سعی می کنم تمام موضوعات خودم را با آن سبک ارائه کنم، سبک انتزاعی است . انتزاعی در بسیاری از مطالب و نوشته ها با سبک آبستره همسو و هم جهت است، که از دید من کاملن اشتباه است. چون سبک انتزاعی چیزی جز ثبت واقعیت نیست،امّا آبستره می تواند در دنیای فرا واقعی هم باشد، و از آنجایی که عکاسی جز ثبت واقعیت نیست پس آبستره نمی تواند در دنیای عکاسی وارد شود، و اگر هم به طرق مختلفی انجام شود، آن محصول دیگر عکس نیست .
اگر ما عکاسی را از لحاظ سبک اجرا به سه گونه ی اصلی تقسیم کنیم، می توانیم چنین بگوییم که عکاسی یا ثبت به عینه ی واقعیت است(رئالیسم) یا واقعیتی دیگرگون شده ( انتزاعی) و عکاسی تجریدی . که در بحث رئالیسم می توان هر آنچه را که به واسطه ی مستقیم دوربین و بدون هیچ دستکاری ذهنی و ابزاری ثبت می شود را عکاسی واقعگرا دانست. امّا اگر همین عکاسی واقعگرا را در کنار تخیل ذهنی و ابزار کار و نهایتن خروجی عکس قرار دهیم و همچنین جسارت در دستکاری طبیعت حاصله در ویزور دوربین را به آن اضافه کنیم، می توان به دنیای انتزاعی عکاسی وارد شد . ولی تجرید چیزی است متفاوت. دیگر عکس حاصله معنای واقعی از عکاسی را نمی دهد، نه بوی واقعیت و نه واقعیت دیگرگون. فقط ثبت یا بهتر بگویم ساخت یک تصویر ناپیدا در طبیعت است .
ادامه دارد …