عکاسی به ذات خود، هنر ثبت ذهن خلّاق خالق اثر است و هر چیز دیگر غیر از این، عکس نیست، بلکه ثبت خاطره است. عکاسی در لحظه شکل می گیرد و تأمّلِ قبل و بعد از آن است که آنرا جان می بخشد. در مورد عکاسی تأتر درخت بلوط، تنها می توان گفت که در ادامه ی مفهوم نمایش درخت بلوط که یک نمایش تجربه گرا و مفهومی است، تنها با دید اکسپریمنتتال و نوگرا می توان به سراغ آن رفت.
پس من خود را به عنوان یک تماشاگر در میان ازدحام آدم ها، نشسته بر روی صندلی قرار دادم، گویی که به مانند دیگران، در حال دیدن نمایش هستم . من هم به مانند همه و حتا بازیگر مهمان، از داستان تأتر خبری نداشتم و بایستی کاملن به طور بداهه و آنی عکاسی کنم، فقط می دانستم که با یک اثر مفهومی روبرو هستم، پس در لحظه فکر می کردم و آنرا در قالب عکس پیاده می کردم .
تأتر درخت بلوط یک تقابل میان خیال و واقعیت است، به خاطر همین من در جایگاه تماشاچی در سالن حاضر شدم و از پس سر تماشاگران شروع به عکاسی کردم، جوری که در پیش زمینه ی بسیاری از عکس ها هاله ای سیاه رنگ از سر آدم های نظاره گر وجود دارد و گویی از دید آنها عکاسی شده، البته از دید چشم عقل، نه چشم صورت، و آن تعیین کننده ی مفهوم واقعیت است که در این نمایش مدام در حال تغییر است به حالت خیال .
همچنین استفاده از کادر دومی نگاتیو شده که همان تکرار کادر اصلی عکس است، همان تداعی خیال در مضمون تأتر است و تعداد ۱۲ فریم به نشانه ی گذر عمر آدمی است …